
شاید تعجب کنید که چگونه میتوان در شرایط بد زندگی مثبت بود. در زندگی اغلب با شرایط سخت و افراد منفیباف روبرو میشویم. زمانیکه به رادیو گوش میدهیم یا تلویزیون تماشا میکنیم یا روزنامهها را میخوانیم دائماً در معرض اخبار بد و منفی هستیم. ظاهراً بعید به نظر میرسد که بتوان از اخبار، شرایط و افراد منفی دور باشیم. در این شرایط منفی آیا امکان دارد که مثبت باشیم و اجازه ندهیم که افکار و احساسات ما تحت تأثیر قرار گیرد؟ اگر بر شرایط منفی متمرکز باشیم، آنها را جذب زندگی خود میکنیم.
بسیار شنیدهایم که «مثبتاندیشی» مفید است و هر انسان عاقلی در این دنیا ترجیح میدهد مثبتگرا باشد تا منفیگرا! واژهای لطیف که مفهومی بسیار فراتر از «شادبودن» و «نگرش خوشبینانه» دارد و میتواند زمینهساز مهارتهای شخصی، اجتماعی و حرفهیی بسیاری در زندگی باشد.
اما چطور این اتفاق میافتد؟ یعنی ممکن است ما با مثبتاندیشی مدیر موفقتر، ورزشکار بهتر و پدر مسئولیتپذیرتری باشیم؟
این پرسشها را «باربارا فدریکسون»، پژوهشگر دانشگاه کارولینای شمالی، در تحقیقی جامع و گسترده پاسخ داده و این مقاله نیز بر مبنای همین مطالعات تدوین شده است.
منفیاندیشی با مغز شما چه میکند؟
برای یک لحظه با ما همراه شوید. تصور کنید در یک جنگل قدم میزنید و ناگهان یک ببر سر راه شما قرار میگیرد. وقتی این اتفاق میافتد مغز شما یک احساس منفی را ثبت میکند، که در این وضعیت به طور خاص «ترس» است.
محققان بر این باورند که هیجانات منفی مغز شما را برای انجام یک کار خاص برنامهریزی میکنند. وقتی آن ببر راه شما را قطع میکند؛ شما میدوید! اینکه چه اتفاقی ممکن است بیفتد، مهم نیست. شما میترسید، فکرتان محدود میشود، به جز دویدن به هیچ چیز دیگری نمیاندیشید و به سرعت از آن محل دور میشوید.
احساسات منفی ذهن شما را محدود میکند. شاید شما در آن لحظه گزینههای دیگری مانند بالارفتن از درخت، برداشتن یک چوب و پنهان شدن را نیز داشته باشید یا شاید آن ببر اصلاً شما را ندیده باشد اما مغز شما همهی آنها را رد میکند چون شما از اینکه یک ببر روبهرویتان ایستاده است، ترسیدهاید.!
حفاظت از جان در برابر یک ببر یک اتفاق غریزی است اما در زندگی مدرن امروز هم که خبری از ببر وسط شهر نیست، مغز انسان هنوز بر همان اساس برنامهریزی میکند و به احساسات منفی پاسخ میدهد؛ یعنی بستن جهان خارج و محدود کردن گزینههای اطراف!
به عنوان مثال وقتی با کسی در حال دعوا یا مبارزه هستید خشم و هیجانات منفی ممکن است ذهن شما را به جایی ببرد که دیگر نتوانید دربارهی هیچچیز فکر کنید. یا زمانی که برای اجرای کارهای خود مضطرب هستید؛ دربارهی ورزش نکردن و یا نخوردن غذای سالم احساس بدی دارید؛ خود را کماراده میبینید و یا بیانگیزه عمل میکنید.
مغز شما در برابر همهی این احساسات منفی درست مانند زمانیکه ببری را میبینید عمل میکند؛ قدرت تصمیمگیری را از شما میگیرد و گزینههایتان را محدود میکند. حالا این را با کاری که تفکرات مثبت با مغز شما میکنند مقایسه کنید. این جایی است که باربارا فدریکسون با تحقیقات اعجابانگیزش به داستان ما بازمیگردد.
مقاله مرتبط: چطور به حرف مردم اهمیت ندهیم؟
مثبتاندیشی با مغز شما چه میکند؟
فدریکسون تأثیر هیجانات مثبت را برمغز با یک آزمایش امتحان کرده است. در خلال این تجربه او سوژههای تحقیق خود را به پنج گروه تقسیم کرده و به هر کدام از آنها فیلم متفاوتی را نشان داده است؛ پنج گروه با فیلمهایی با مضامین ترسناک، خشمآور، رضایتبخش، لذتبخش و بدون احساسات خاص.
او از اعضای هر کدام از گروهها خواسته است تا خود را در وضعیت فیلمی که دیدهاند تصور کنند و در جملاتی بنویسند که در آن شرایط چه تصمیماتی میگرفتند.
شرکتکنندگانی که تصاویر ترسناک و خشمگین دیده بودند، کوتاهترین پاسخ ها را نوشتند. همچنین افرادی که تصاویر لذتبخش و رضایتبخش دیده بودند، مطالب و موارد بیشتری را نسبت به گروه با احساسات حنثی نوشته بودند.
به عبارت دیگر وقتی شما احساسات مثبت مانند لذت، رضایت و عشق را تجربه میکنید، فرصتهای بیشتری را در زندگی میبینید. یافتههای فدریکسون ثابت کرده است که گسترش هیجانات مثبت درک انسان را از امکانات موجود بالا میبرد و ذهن را برای انتخاب گزینههای بیشتر باز میکند.
اما این تنها آغاز راه است؛ تأثیرات جالب مثبتاندیشی بسیار بیشتر از اینهاست.
جملات مثبت اندیشی و مثبت فکر کردن
شما نمی توانید با پوشیدن لباس ناکامی، از نردبان موفقیت بالا روید.
زیگ زیگلار
آدم بدبین گرفتاری را در هر فرصتی می بیند؛ آدم خوش بین فرصت را در هر گرفتاری می بیند.وینستون چرچیل
مثبتاندیشی چطور مهارتهای شما را میسازد؟
مزایای مثبتاندیشی چند دقیقه بعد از هیجانات خوب فروکش نمیکنند. در حقیقت بزرگترین سود هیجانات مثبت برای ما، یک توانایی افزوده برای ساختن مهارتها و توسعه دادن منابع برای استفاده از آنها در زندگی است. اجازه بدهید این موضوع را در دنیای واقعی ببینیم.
کودکی که در بیرون از خانه میگردد، از شاخهها تاب میخورد و با دوستان خود بازی میکند، در واقع مهارتهای فیزیکی خود را توسعه میدهد؛ همچنین توانایی بازی با دیگران، ارتباط گروهی و مهارتهای اجتماعی و توانایی کشف و امتحان اطراف که در واقع مهارتهای خلاقانهی او هستند. در واقع احساسات مثبت کودک و شادی او کمک خوبی برای ساختن مهارتهای مفید و ارزشمند در زندگی روزمره هستند.
این مهارتها بسیار طولانیتر و پایاتر از هیجانات مثبت هستند. سالها بعد مهارتهای فیزیکی این کودک ممکن است منجر به یک بورس تحصیلی به عنوان یک ورزشکار در یک کالج شوند و یا مهارتهای اجتماعیاش او را به سمت مدیریت یک کسب و کار موفق سوق دهند. شادیای که احساس اکتشاف و خلاقیت را توسعه میدهد، خیلی زود پایان مییابد اما مهارتهای آن زنده خواهند ماند!
فدریکسون ترجیح داده است که به این دستاورد نام نظریهی «ساخت و گسترش» را بدهد چرا که احساسات مثبت، درک شما را از فرصتها افزایش میدهند و ذهن شما را باز میکنند.
مقاله مرتبط: چگونه لوند و جذاب باشیم؟
همانطور که پیش از این گفتیم، احساسات منفی برعکس عمل میکنند؛ چرا؟ چون ایجاد مهارت برای آینده درست وقتی که یک خطر(مثل ببر) روبهروی شما قرار دارد، بسیار بیربط و غیرضروری به نظر میرسد.
حالا به این نکته میرسیم که اگر تفکرات مثبت مفید هستند و مهارتهای ارزشمند ما را افزایش میدهند، چطور میتوانیم در زندگی مثبتاندیش باشیم.
چطور در زندگی تفکرات مثبت را افزایش دهیم؟
برای افزایش احساسات مثبت در زندگی و بهرهبردن از نظریهای که باربارا فدریکسون آن را مطرح کرده است، چه باید بکنیم؟ پاسخ هر چیزی است که کمی از احساس شادی، رضایت و عشق را در خود داشته باشد. قطعاً شما میدانید که چه کارهایی چنین احساسی را در شما به وجود میآورد؛ شاید نواختن گیتار؛ گذراندن وقت با یک فرد خاص و یا کندهکاری یک مجسمهی چوبی در چمنزار.
مقالات مرتبط:
رضایت شغلی : نکات طلایی افزایش رضایت شغلی
چگونه پولدار شویم؟
ورود به اتاق مصاحبه و در مصاحبه چگونه صحبت کنیم؟
چگونه ایده خود را برای فروش آماده کنیم؟
چگونه در مورد افزایش حقوق صحبت کنیم؟
رسیدن به شادی یا حرکت به سمت دنیای ایدهال خود؟
ما برای شما سه ایده در نظر گرفتهایم:
مدیتیشن: مطالعات فدریکسون و همکارانش نشان داده است که کسانی که روزانه ساعاتی را به مدیتیشن اختصاص میدهند، هیجانات مثبت بیشتری نسبت به کسانی که این کار را انجام نمیدهند، دارند. درواقع انتظار میرود کسانی که مدیتیشن میکنند در درازمدت مهارتهای خوبی به دست بیاورند.
به عنوان مثال سه ماه پس از پایان این مطالعات کسانی که روزانه مدیتیشن میکردند، افزایش آگاهی، هدف در زندگی، حمایت اجتماعی و کاهش نشانههای بیماری را در خود نشان دادند.
اگر به دنبال یافتن راهی برای آغاز مدیتیشن هستید، راهنماها و گامهای نخستینش را در گوگل جستجو کنید و از همین امروز هرچند کوتاه، این احساس زیبا را تجربه کنید.
نوشتن: مطالعات این افراد نشان داده است که کسانی که تجربیات مثبت و به طور کلی احساسات خود را دربارهی هیجانات مثبت خود مینویسند، خلقوخوی بهتری دارند و کمتر به مراکز درمانی مراجعه میکنند. شاید این موضوع بسیار عجیب و غیرقابلباور باشد اما شما نیز این کار را امتحان کنید و دربارهی تجربیات و دانستههای مثبت خود بنویسید.
برای شروع یک روز در هفته را برای این کار انتخاب کنید.
بازی کردن: در زندگی روزانه زمانی را به بازی کردن اختصاص دهید. ما قرار ملاقاتها، کنفرانسها و اتفاقات هفتگی و سایر مسئولیتهای زندگی را در تقویم روزانهی خود جای میدهیم؛ چرا نباید زمانی برای بازیکردن داشته باشیم؟
آخرین باری که زمانی را برای کشف و تجربه در تقویم خود جای داده بودید را به یاد میآورید؟ نمیتوانید بگویید که شادبودن از جلسهی هفتگی شما مهمتر نیست! به خودتان اجازهی خندیدن و استفاده از مزایای هیجانات مثبت را بدهید.
شادی در برابر موفقیت: کدامیک زودتر اتفاق میافتد؟
شکی نیست که شادی در نتیجهی موفقیت اتفاق میافتد. برندهشدن در یک مسابقه، گرفتن یک شغل خوب، بودن با کسی که دوستش دارید و خیلی چیزهای دیگر شادیهای زندگی شما هستند. اما همیشه اکثر ما به اشتباه فکر میکنیم شادی پس از موفقیت در ما به وجود میآید.
به نظر محققان رابطهی این دو یک مارپیج بالارونده است. مردمی که شاد هستند، مهارتهای جدید به دست میآورند و بهدستآوردن مهارتهای جدید هم نتیجهای جز شادی نخواهد داشت.
حتماً همیشه با خود اینطور فکر میکنید که: اگر آن چیز را به دست میآوردم همه چیز عالی می شد! اما مطالعات فدریکسون نشان داد که شادی هم میتواند زمینهساز موفقیت شود و هم نتیجهی آن.
به کجا میرویم؟
مثبتاندیشی تنها یک واژهی نرم و لطیف نیست؛ عبارتی بسیار عمیقتر از «شادبودن» است؛ هرچند که لحظات شادی که برای کشفکردن و ساختن مهارتها دارید برای زندگی شما حیاتی است. ممکن است یافتن چند راه برای ایجاد هیجانات مثبت در زندگی مانند مدیتیشن، نوشتن، بسکتبال بازی کردن یا هر چیز دیگری زمانبر باشد اما پایاست و از اضطرابهای شما میکاهد.
شادی را جستجو کنید، گاهی بازی کنید و به دنبال ماجراجویی باشید، مغز شما بقیهی کارهای لازم را انجام خواهد داد.
5 سال پیش ایمان علیشاهی
نوشتن رو دوست دارم چون بهم امید و انرژی میده. بهم این قدرت رو میده که هرچی نتونستم بگم رو بنویسم
افزودن دیدگاه